Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 70 (7824 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
shell bean
U
لوبیایی که مغز ان خوراکی است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fabaceous
U
لوبیایی
guard cell
U
یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
eating
U
خوراکی
comestible
U
خوراکی
viands
U
خوراکی
cates
U
خوراکی
chows
U
خوراکی
edible
U
خوراکی
chow
U
خوراکی
meals
U
خوراکی
meal
U
خوراکی
mussles
U
صدف خوراکی
articles of food
U
موادغذایی یا خوراکی
strawberry
U
چلیک خوراکی
green meat
U
گیاه خوراکی
trophic level
U
تراز خوراکی
oysters
U
صدف خوراکی
oyster
U
صدف خوراکی
green vegetable
U
سبزی خوراکی
strawberries
U
چلیک خوراکی
sego
U
پیاز خوراکی زنبق
potherb
U
سبزیهای معطر خوراکی
pinyon
U
تخم خوراکی کاج
pinon
U
تخم خوراکی کاج
salmonberry
U
تمشک سرخ خوراکی
periwig
U
نوعی صدف خوراکی
meadow mushroom
U
قارچ خوراکی معمولی
morel
U
قارچ مورکلای خوراکی
morelle
U
قارچ مورکلای خوراکی
turbot
U
ماهی پهن خوراکی
larders
U
گنجه خوراک خوراکی
roughage
U
مواد خوراکی زبر
truffles
U
قارچ خوراکی دنبلان
cero
U
نوعی ماهی خوراکی
truffle
U
قارچ خوراکی دنبلان
champignon
U
نوعی قارچ خوراکی
larder
U
گنجه خوراک خوراکی
spat
U
: حلزون خوراکی خیلی کوچک
short order
U
خوراکی که زود مهیا میشود
sockeye
U
ماهی خوراکی ریزشمال کلمبیا
porgy
U
ماهی خوراکی دندان دار
root crop
U
محصولات دارای ریشههای خوراکی
gemma
U
نرم تن یا صدف گردکوچک خوراکی
cantarellus
U
نوعی قارچ کوهی خوراکی
winkles
U
جابجا کردن حلزون خوراکی
greenling
U
نوعی ماهی خوراکی و گوشتخوار
winkle
U
جابجا کردن حلزون خوراکی
porgee
U
ماهی خوراکی دندان دار
root crops
U
محصولات دارای ریشههای خوراکی
terrapins
U
لاک پشت خوراکی سواحل فلوریدا
terrapin
U
لاک پشت خوراکی سواحل فلوریدا
whiting
U
ماهی نرم باله خوراکی اروپایی
To decay . To go bad .
U
فاسد شدن ( مواد خوراکی وغیره )
geoduck
U
نوعی جانور نرم تن یاصدف خوراکی
burnt offerings
U
حیوان یا خوراکی که در معبد سوزانده میشد
burnt offering
U
حیوان یا خوراکی که در معبد سوزانده میشد
giblet
U
احشاء خوراکی مرغ خانگی وغیره
snapping turtle
U
لاک پشت بزرگ خوراکی ابزی
shad
U
شاه ماهی خوراکی اروپا وشمال امریکا
hasty pudding
U
خوراکی که با ارد وشیروکره وگوشت درست میکنند
white crappie
U
ماهی خوراکی نقره فام شمال امریکاcell
timbale
U
خوراکی مرکب از گوشت ماهی وجوجه وپنیر وغیره
green turtle
U
لاک پشت دریایی که تخمها وگوشت ان خوراکی است
littleneck clam
U
نوزاد حلزون خوراکی که معمولا خام خورده میشود
pitting corrosion
U
سوراخهائی که در سطح بتن یا فلز در اثر خوردگی ایجاد میشود و به کرم خوراکی معروف است
clams
U
حلزون دوکپهای یا صدف خوراکی از جنس pecten گوشت صدف
clam
U
حلزون دوکپهای یا صدف خوراکی از جنس pecten گوشت صدف
pomfret
U
یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
To go bad . To rot . To spoilt .
U
خراب شدن ( فاسد شدن مواد خوراکی )
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com